جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
ویرایش محتوا
احمد نادری

دانشیار مردم‌شناسی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی

دسته بندی ها
مشارکت با ما
مشارکت
طرح ها و پیشنهادات خود را برای ما ارسال کنید.

«الا یا ایها الساقی» را هر ایرانی، به‌مدد آن که در ترتیب و چینش الفبایی غزلیات حافظ، اولین غزل است، اگر حداقل یک‌بار نخوانده باشد، از دهان کسی، دوستی یا آشنایی شنیده است؛ آن مصرع و حال خوبش بماند برای آن‌ها که عشق را سهل می‌داشتند و حالا در دورۀ سختی‌اش باید آن را زمزمه کنند. ما این شماره با آن‌جایی از این غزل کار داریم که حافظ با شکوِه و از سر عتاب، چنان که گویی سینه‌اش به‌تنگ آمده باشد، می‌گوید:

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل

کجا دانند حال ما سبک‌باران ساحل‌ها

موضوع این شمارۀ ما همان گرداب‌های هائل و بیم موج‌های بلندی است که انگار چشم‌انتظارند تا روز، سر به بالین بگذارد و بر سر آدم‌های درماندۀ شب‌های تاریکِ شهر، هوار شوند. گرداب‌های هائلی که نه از سنخ غم و غصه برای عشقِ از دست و یاد رفته؛ بلکه چنان عینی و مهیب‌اند که ممکن است در طلیعۀ روزِ بعد، آدم‌هایی را که تن به گرداب شب پیشین سپرده بودند، با خود برده باشد و ردشان را از خاک نم‌گرفتۀ هستی، پاک کرده باشد. موضوع این شمارۀ ما، شب‌های گرفتاران در گرداب‌های هائل است که ما مردمانی که روزها، سبک‌بار و خفته بر ساحل امن و عیش روزمره از آن‌ها بی‌خبریم، بی توجه از کنارشان می‌گذریم. داستان این شماره، داستان مردان و زنانی است که تنها در شروع شب و زندگی در اتمسفر آن باهم برابرند؛ به محض آن که سوت آغاز شب کشیده می‌شود، داستان‌ها و راه‌ها ازهم متفاوت می‌شود. داستان‌هایی که برخی از گرداب آمده‌اند، برخی مرارت‌ زدوده‌اند و حلاوت باخود دارند و برخی هم از جنس تلاش برای کمک به آدم‌های گرفتار موج‌ است.

 

اندیشه آینده | شماره سوم – نشریه اندیشه آینده (andisheayande.com)

فیسبوک
واتساپ
توئیتر
لینکدین
پینترست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *