یکی از مسائل مهمی که در بحث حکومتداری وجود دارد موضوع سرمایه اجتماعی است که هسته این سرمایه، بحث اعتماد در ارتباط با مسوولان و مردم است. به این معنی که هر جا اعتماد بیشتری میان مسوولان و مردم وجود دارد قاعدتاً سرمایه اجتماعی نیز بیشتر است و طبیعتاً حرف مردم و حرف مسوولان مطابقت بیشتری دارد. یعنی به نوعی ارتباط متقابل میان مردم و مسوولان با کلید واژه اعتماد و سرمایه اجتماعی شکل میگیرد.
اتفاقی که در سالهای اخیر رخ داده این است که شاهد کاهش سرمایه اجتماعی هستیم. به این معنا که مردم احساس میکنند بعضی از مسوولان با آنها صادق نبوده و منافع مردم را در نظر نمیگیرند. این موضوع را میتوان طی سالهای اخیر در تصمیمگیریهای مختلف از جمله موضوع قیمت نان یا قیمت بنزین مشاهده کرد. در موضوع کرونا نیز بهرغم تاکید کارشناسان مبنی بر لزوم قرنطینه کردن، رئیسجمهور ابتدا اعتقاد چندانی به این مساله نداشت و شاهد مقاومتهایی در این زمینه بودیم؛ در حالی که اینگونه تصمیمات ضد و نقیض موجب کاهش اعتماد و سرمایه اجتماعی شده و سرگردانی مردم را به دنبال داشته است و با توجه به پایان برخی محدودیتها در ۲۳ فروردین و رفع برخی دیگر از محدودیتها در ۳۰ فروردین، خیلی از مردم هنوز تکلیف خود را نمی دانند.
وقتی مردم احساس میکنند دولتمردان منافع آنها را در نظر نگرفته یا با آنها صادق نیستند در نتیجه پایبندی چندانی نیز به تصمیمات آنها ندارند. سرگردانی فعلی بعضی از اقشار جامعه نیز نتیجه این گونه تصمیمگیریهاست.
اساسا فلسفه دولت (به معنای کلیتی که عهدهدار امر سیاسی در دوره مدرن است) این است که تصمیمات کارشناسانه و قاطع اتخاذ کند. این در حالی است که مشاهده می کنیم تصمیمات مربوط به کرونا در مقاطعی همراه با تردید بوده، به همین دلیل نیز شهروندان نمیدانند دقیقا چه کاری باید انجام دهند. پس مسوولان باید با مردم شفاف باشند و با قاطعیت تصمیم بگیرند تا به این ترتیب کمکم اعتماد مردم بازگشته و سرمایه اجتماعیترمیم شود.